امید من آیدین

با تشکر از همه عزیزانی که پیگیر وبلاگ آیدین هستن و ازش بازدید میکنن لازمه بگم  این روزها آیدین از همه چیز بالا میره و میخاد بلند بشه این قدر سرم شلوغه که باید مرتب دنبالش برم و مواظب باشم از جایی نیفته . آشپزخونه که دیگه هیچ .کابینتها هم از دست آیدین در امان نموندن و هر روز یه شیطنت جدید سرشون درمیاره . جاسیب زمینی و پیاز که مدتهاست به بیرون منتقل شدن!به قول مادرجون بچه نوپا 9تا مادر لازم داره .خلاصه این حال و روز ماست و بیشتر وقتها نمیتونم وبلاگ رو به روز کنم. از این بابت ازتون عذرخواهی میکنم. ...

آیدین وقتی خوابش میگیره خودش رو به من میرسونه و منم روی پام میگذارمش و براش لالایی میخونم .اگه واقعا خوابش بیاد یه پاش رو بالا میبره و این نشونه خوابشه . بعضی وقتها هم برای خودش یه چیزهایی به عنوان لالایی میخونه و بعد چشمهای خوشگلش رو میبنده قربونش برم . این روزها و شبهای شیرین فراموش شدنی نیست . خدا لذت این شبها و روزها رو نصیب همه بکنه ان شاءالله ... البته تو این عکس روی پای باباش خوابیده ...

آیدین کوچولوی ما 9 ماهه شد و تونست خودش بدون کمک بشینه و خداروشکر دیگه نگران افتادنش نیستیم . این روزها دستش رو میده به هرجایی و بلند میشه .خدا کنه زودتر راه بیفته تا خودش و ما اذیت نشیم ...   ...